قلبی الیک من الاشواق محترق.. ودمع عینی من الاماق مندفق الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی فهل رایت غریقا وهو محترق..!
اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد! می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم! یاعلی
سلام.منم این روزا بین خواست خودم و خواست خدا گیر کردم.بد تر از اون اینه که تجربه نشون داده تو این جور امتحانها........
منم تا چند وقت پیش روزیم بود که توی مراسمی شرکت کنم ولی بیشتر به نیت دیدن دوستم میرفتم ولی حالا دیگه نه دوستی در کاره نه میتونم تو مراسمی شرکت کنم ولی راضیم به رزقم راضی ام به دلی که حوای روضه داره ولی مجبوره توی تلوزیون دنبالش بگرده راضی ام و شاکر
ولی گیر کردم دوستم احساس خطر میکنم استرس دارم نکنه......
دعام کن دوست خوب دعام کن دوستی که تا میام باهات حرف بزنم سر درد و دلم باز میشه دعام کن
این دوستمون «خورشید» خیلی حرف خوبی زد...یعنی تو هم حرفای خوبی زدی! مهم رزق آدمه! مهم اینه که رزقت کجا باشه تو خونه یا تو هیات یا اون سر دنیا یا تو آسمون یا تو دریا!
بعضی وقتا خدا چون دوست داره عملی اینا رو بهت می فهمونه! حال خوبیه...قدر بدون!
سلام
من فکر میکنم مهم دل آدمه که به یادشون بلرزه و بغضی که زود بیاد. حتی گریه شدنش هم مهم نیست. مداحی شنیدن و هیات رفتن میتونه بدون اینا باشه. همونطور که میتونه بهانه ی همه ی این چیزهای خوب یک خاطره باشه. یا یک بیت شعر. یا هر چیز دیگه ای. دل آدم هوایی آل الله باشه حال آدم خوب میشه. در هر حالی