جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

قلبی الیک من الاشواق محترق..
ودمع عینی من الاماق مندفق
الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی
فهل رایت غریقا وهو محترق..!

اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد!
می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم!
یاعلی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۱
فروردين

من هم نامه ی حاج آقا ماندگاری ، خطاب به ریاست صدا و سیما را امضا می کنم


در برنامه ی 27 فروردین سمت خدا بعد از پخش فایل صوتی بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران ارشد رسانه ملی در یازدهم آذرماه 1383 (یعنی حدود ده سال پیش) با توجه به رعایت نشدن این نکات، و همچنین پیرو مباحث مطرح شده در برنامه 14 اسفند سمت خدا، حاج اقا ماندگاری نامه ای که خطاب به ریاست صدا و سیما نوشته بودند را قرائت کردند که وبلاگ صدا و سیمای متعالی با انتشار متن بیانات حضرت آقا و همچنین متن نامه ی حاج آقا ماندگاری حمایت و موافقت خود را اعلام و ضمن امضای این نامه از دوستان موافق با این مساله دعوت می کند به امضا کنندگان این نامه بپیوندند.

نکته: برای ثبت امضا کافی ست در قسمت نظرات وبلاگ صدا و سیمای متعالی یعنی اینجا نظرتان را بنویسید و اعلام بفرمایید که این نامه را امضا می کنید


متن بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران ارشد رسانه ملی در یازدهم آذرماه 1383

«از جمله‌ى سرگرمى‌ها، مسابقات است. مسابقات، خوب است؛ منتها باید مراقب بدآموزى‌هاى قولى و عملى در آنها بود. گاهى در زبان، گاهى اصلاً در کیفیت رفتار، گاهى هم در خنده‌هاى بیخودى، سبکى دیده مى‌شود؛ و البته گاهى اوقات هم این چیزها نیست.

یکى از مسابقه‌ها، مسابقه‌ى تلفنى است. شخصى تماس مى‌گیرد و به‌خاطر هیچى، به او جایزه مى‌دهند! یک روز من دیدم در یک برنامه‌ى تلویزیونى پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ براى این‌که به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلى جالبى نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند این‌کار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید؛ این راه ضرر دارد. عده‌یى که این‌گونه مسابقات را نگاه مى‌کنند، بى‌منطقى به ذهن‌شان مى‌آید و از این بى‌منطقى سوءاستفاده مى‌کنند. این کار منطقى ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربى است یا یونانى است یا لاتینى است؛ بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصدهزار تومان یا فلان مبلغ مال شما! این کار معنى ندارد. بنابراین، مقوله‌ى سرگرمى و تفریح، لزومش یک مسأله است؛ با برنامه‌ریزى بودن آن یک مسأله است؛ بامحتوا بودنش یک مسأله است؛ پرهیز از جهات منفى هم در آن یک مسأله است.»

«بشدت توجه کنید که چهره‌پردازى‌هاى منفى و ناصالح در صدا و سیما انجام نگیرد. من گاهى دیده‌ام انسانهایى که هیچ ارزش علمى و هنرى ندارند، در صدا و سیما با پول مردم چهره‌پردازى مى‌شوند؛ چرا؟ البته من نمى‌خواهم خیلى مطلب را باز کنم؛ اما مى‌بینم کسى‌که در رشته‌ى خودش این‌قدر ارزشمند نیست و انسان متوسطى است، او را مى‌آورند و یکى دو ساعت از وقت تلویزیون را به زندگى او، به خانواده‌ى او و به گذشته‌ى سرتاپا کم‌ارزش او مصروف مى‌کنند؛ چرا؟ به‌نظر من علاوه بر این‌که این «چرا» وجود دارد، «منفى» هم هست. این کار، الگوسازى است؛ ما چه کسى را مى‌خواهیم الگوى جوانها قرار دهیم؟ این‌طور آدمهایى را؟!»



متن نامه حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری خطاب به ریاست محترم سازمان صدا و سیما



ریاست محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی

جناب آقای مهندس ضرغامی

سلام علیکم



با احترام و در جهت تحقق بیانات مقام معظم رهبری در شروع سال جدید در حرم مطهر رضوی که عموم دلسوزان عرصه فرهنگ کشور را موظف به نقد منصفانه نسبت به دستگاههای فرهنگی کشور نمودند ، مواردی را که در برنامه چهاردهم اسفند سال گذشته به صورت شفاهی از حضرتعالی و سایر مدیران دلسوز و متدین رسانه ملی درخواست کرده بودم و به لطف الهی درخواست این حقیر مورد حمایت جمع کثیری از مردم متدین ، دلسوز و انقلابی کشور و عموم بینندگان برنامه سمت خدا واقع گردید به صورت مکتوب و طی این نامه مجددا به حضورتان عرض می نمایم و امیدوارم که همه ما در مسیر تبدیل رسانه ملی جمهوری اسلامی به دانشگاه مورد نظر امام راحل ( قدس سره ) گام موثری برداریم :

1 – پخش مسابقاتی که در آنها جوایز چند میلیونی و غیر معمول به شرکت کنندگان داده میشود مخالف نظر صریح مقام معظم رهبری در دیدار یازدهم آذر ماه 1383 با مدیران رسانه ملی میباشد که در آن جلسه که حضرتعالی نیز حضور داشتید معظم له از برگزاری این مسابقات و اختصاص جوایز کلان با هر دلیل و توجیهی نظیر ترویج علم اظهار نارضایتی کرده اند ، بر همین اساس ضروریست این گونه مسابقات که برخی از آنها جز دامن زدن به پدیده زشت مصرف گرایی ثمره عملی دیگری ندارد به سرعت از آنتن سیمای جمهوری اسلامی کنار گذاشته شود و انشاالله رسانه ملی به الگویی برای حذف این گونه تبلیغات ناصحیح از بقیه شرکتها نظیر بانکها و تلفنهای همراه نیز بدل گردد و در این مسیر مسابقات تلفنی نوینی که اخیرا در شبکه های مختلف مرسوم گردیده و درآمدهای آنها نیزمحل تامل است مورد بازنگری جدی و دقیق قرار گیرد.

2 – پخش آگهیهای تجاری ، قبل ، بعد و حین برنامه های کودک طبق نص صریح بند 2570 سیاست های تولید ، تامین و پخش سازمان صدا و سیما ، مصوب سال 1383ممنوع میباشد ، لذا از آنجا که عمل به قانون در نظام جمهوری اسلامی ، مصداق واقعی اقامه معروف میباشد ، حذف این آگهیها نیز خواسته قانونی و اخلاقی عموم خانواده ها از حضرتعالی میباشد که یقینا به سلامت روانی و عاطفی خانواده ها و کودکان دلبندشان کمک شایانی خواهد کرد.

بدیهیست با توجه به اهمیت موضوعات فوق الذکر ، دستور عاجل حضرتعالی برای اجرای این درخواستها ، نشان دهنده جایگاه و اهمیت مقوله فرهنگ در مناسبات امروز جامعه اسلامیمان خواهد بود . ضمنا همانطور که در برنامه چهاردهم اسفند و در برنامه های بعدی متذکر شده ایم ، اختصاص یکی از برنامه های مناظره در شبکه یک به موضوع آگهیهای بازرگانی و خصوصا اگهیهای برنامه های کودک خواسته جدیی است که با توجه به گذشت زمان طولانی از این درخواست ، امیدواریم با دستور حضرتعالی این درخواست مردمی تحقق یابد و در سالی که به نام فرهنگ مزین است ، یکی از معضلات فرهنگی کشور در این برنامه با حضور کارشناسان و صاحب نظران بررسی گردد .

با تشکر

محمد مهدی ماندگاری

کارشناس دینی رسانه

25 فروردین 1393

فایل متنی برنامه سمت خدا مورخ 25 فروردین 1393

فایل صوتی برنامه سمت خدا مورخ 25 فروردین 1393

  • درویش بی ریش!
۲۵
فروردين

ظرف وجودی مقوله ایست بس عظیم و عمیق! این را داشته باشید تا بعد...

**

تکنولوژی که آمد برای خیلی ها خوب شد اما برای من نه! زد بساط ما را بهم ریخت حسابی! قبلا ها اراده می کردم قلم می گرفتم دستم و دِ بنویس!! بعد که کامپیوتر و وبلاگ و سایت و اینا آمد کم کم دست قلم بگیر ما روی کیبرد روان شد! (چه ادبی نوشتم!!:O )

حالا هم که به برکت وجودی وایبر و واتس آپ و کوفت و زهرمار (باعرض پوزش البته!!) طوری شده است که به تایپ و وبلاگ قانع شده ایم و خیر نوشتن را زده ایم که میترسم همین تایپ و نوشتن وبلاگی هم از ما گرفته شود!! و این چنین ذهن ما بین تمام این تکنولوژی ها در گردش است!

***

این همه گفتن برای این بود که بگویم اگر به حال قدیم قدیم خودم بود تا الان چندین ورقی را سیاه کرده بودم بس که حرفهای مختلف در ذهنم آمدند و نرفتند... از مقام صبر بعضی مومنان خدا بگیر تا دیدن فیلم «چ» و نقد تند و شدید من به آن و تداخل برنامه های من با خدا و غیره و غیره!!

حالا از آن همه حرف یک دانه مهم ترینش را برداشتم تا بیاورم اینجا روی کاغذ...روی مانیتور البته! : ظرف وجودی!

****

از بچگی یاد گرفته بودم که در دعاهایتان از خدا کم نخواهید... همیشه بالاترین و بهترین را بخواهید و این برای من مسلْم بود که خدا استجابت می کند پس همیشه بهترین ها و بالاترین ها را از خدا خواستم... تا اینجای مساله که همه چیز خوب است اما نوبت که به استجابت رسید یک اتفاق هایی افتاد! خودم می زدم زیر دعای خودم! چرا؟ چون آن بهترین ها و عالی ترین ها شدن انگار سختم بود!! مثل این بود که من یک کاسه سفالی کوچک می بردم پیش خدا می گفتم توی این کاسه برای من چلو مرغ و ماست و سالاد و سبزی و ترشی و شوری و آب و نان و نوشابه و ... بریز!!

این «و ...» را دست کم نگیرید ها! اصل درخواست ها توی همین «و...» بود!

خدا هم می دید کاسه ما کوچک است و قدر یک ذره آب بیشتر جا ندارد می آمد کاسه سفالی ما را بگیرد مثلا یک سینی بزرگ بدهد دستمان... مگر ما این کاسه سفالی کوچک را ول می کردیم؟! چسبیده بودیم بهش و الا و بلا که کاسه ما را نگیر!! هی خدا می گفت که خب مگر نمی خواهی چلو مرغ و ماست و سبزی و ترشی و شوری و آب و نان و نوشابه و غیره را؟ ما هم همین جور که کاسه را سفت چسبیده بودیم سر تکان می دادیم که چرا می خواهم اما توی همین کاسه بریز!!

خدا هم به هر زبانی می گفت خب این همه توی این کاسه جا نمی شود باید ظرف بزرگتری داشته باشی ما از بیخ نفهم بودیم که بودیم...می زدیم زیر گریه و غربت بازی که تو دعای مرا استجابت نمی کنی و مدام مرا سر می دوانی !!

باز هم خدا خدایی می کرد و برای اینکه بفهماند که کاسه کوچک است یک ذره آب می ریخت توش و نان را که اضافه می کرد آبها از کاسه می ریخت بیرون!!

باز ما داد و قال که چرا آب و نان مارا می ریزی بیرون از کاسه و هی به ما سخت می گیری و اذیتمان می کنی؟!!؟

بعد خدا می دید که ما به هیچ صراطی مستقیم نیستیم همه آن دعاها را می گذاشت لای نان گرم تا هر وقت که عقلمان رسید برویم عین بچه آدم ظرف بزرگتری بیاوریم.

بماند که دوباره ما کولی بازی در می آوردیم که تو محل ما نمی دهی و غیره اما هرجا می رفتیم می دیدیم یه عده همان که ما خواستیم از خدا دارند و مانداریم کم کم یک چیزهایی حالی مان شد که خب ناحسابی!! طرف ظرف بزرگتری داشته!!

و همین ظرف بزرگتر شد دغدغه ما!! تازه فهمیدیم که فعلا دعاها جایشان امن است بگرد دنبال ظرف بزرگ!!!

*****

نکته نوشت:

۱. اگر دقت کنیم می بینیم آنچه امروز داریم استجابت دعای دیروزمان بوده است و

۲. سختی و رنجی که امروز می کشیم چه بسا در جهت استجابت دعای امروزمان باشد!

  • درویش بی ریش!
۱۰
فروردين

پ.ن:

برای عده ای کربلا رفتن فقط اراده کردن است و برای عده ای به هر دری زدن و اذن ورود دریافت نکردن!!

من جز آن عده دومم...

  • درویش بی ریش!