قلبی الیک من الاشواق محترق.. ودمع عینی من الاماق مندفق الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی فهل رایت غریقا وهو محترق..!
اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد! می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم! یاعلی
بدترین روزش چه بود درویش؟؟؟ این حدیث همین طوری 3 نقطه داره یا تو تاب نوشتن بقیه شو نداشتی؟بدترین روز علی؟چی بود؟.چی بود؟
پاسخ:
همون روزی که ..غروب بود و غمی می وزید در کوچه!و پلک حادثه ای می پرید در کوچه! در امتداد دو دیوار سنگی نزدیک! فرشته ای پر خود می کشید در کوچه!!...بازم بگم؟!
,